جادوی فیودور داستایفسکی و پرسشی که تمام عمر از آن رنج می‌برد

داستایفسکی صراحتا به پیچیدگی‌های مرتبط با ایمان به خدای قادر مطلق و دلسوز می‌پردازد خدایی که با این وجود اجازه می‌دهد انسان متحمل رنج شود. داستایفسکی که زندگی شخصی اش مملو از درد و رنج بود موضوع مورد بحث را با صراحت بیان کرده است. به عنوان شاهدی بر این مدعا باید به انبوه فیلسوفان و نویسندگانی اشاره کرد که چه در زمان حیات داستایوفسکی و چه پس از فوت او شیفته آثارش بودند از جمله نیچه، فروید، کی یرکگور، اینشتین، سارتر و کامو. علیرغم این شک و تردید‌ها داستایوفسکی نمی‌تواند مفهومی از زندگی که در آن خدا طرد شده و وجود آن انکار می‌شود را بپذیرد. "کریلوف" یکی از شخصیت هالی رمان "شیاطین" (جن زدگان) نوشته داستایوفسکی اعتراف می‌کند که خداوند در تمام زندگی او را عذاب داده است. او در کتاب می‌گوید: "من نمی‌دانم در مورد دیگران چگونه است. من احساس می‌کنم که نمی‌توانم مانند دیگران رفتار کنم. آنان بلافاصله به چیز دیگری فکر می‌کنند. من نمی‌توانم به چیز دیگری فکر کنم. من تمام زندگی ام به یک چیز فکر می‌کنم". شخصیت "کریلوف" نیز مانند داستایفسکی یک دانش آموخته رشته مهندسی است  در آستانه ابتلا به بیماری صرع قرار دارد. داستایفسکی پس از انتشار کتاب "برادران کارامازوف" در نامه‌ای خطاب به یکی از دوستان اش اعتراف کرد که "مسئله اصلی که در سراسر این کتاب دنبال خواهد شد همان سوالی است که من در تمام طول زندگی ام آگاهانه یا ناخودآگاه داشته‌ام: وجود خدا". به گزارش "آلبر کامو" بخش اعظم طرح "برادران کارامازوف" از "تنش بین باور و عدم باور شکل می‌گیرد و به نظر می‌رسد  گفتار و کردار اکثر شخصیت‌های داستان با یکدیگر پیوند نزدیکی دارند". دل مشغولی داستایفسکی به موضوع خدا در تمام کتاب‌هایی که نوشت خود را نشان می‌دهد. در واقع، به دلیل مشغله ذهنی شدید داستایفسکی درباره وجود خدا بسیاری از محققان از جمله " زیگموند فروید" روانکاو و "جوزف فرانک" نویسنده به این نتیجه رسیده بودند که او به احتمال زیاد از نوسان مکرر بین ایمان به خدا و شک و تردید نسبت به وجود آن رنج برده بود.

  ۱۴۰۳/۰۸/۲۶     0    26431   زمان مطالعه: 2 دقیقه
جادوی فیودور داستایفسکی و پرسشی که تمام عمر از آن رنج می‌برد

داستایفسکی صراحتا به پیچیدگی‌های مرتبط با ایمان به خدای قادر مطلق و دلسوز می‌پردازد خدایی که با این وجود اجازه می‌دهد انسان متحمل رنج شود. داستایفسکی که زندگی شخصی اش مملو از درد و رنج بود موضوع مورد بحث را با صراحت بیان کرده است. به عنوان شاهدی بر این مدعا باید به انبوه فیلسوفان و نویسندگانی اشاره کرد که چه در زمان حیات داستایوفسکی و چه پس از فوت او شیفته آثارش بودند از جمله نیچه، فروید، کی یرکگور، اینشتین، سارتر و کامو. علیرغم این شک و تردید‌ها داستایوفسکی نمی‌تواند مفهومی از زندگی که در آن خدا طرد شده و وجود آن انکار می‌شود را بپذیرد.

"کریلوف" یکی از شخصیت هالی رمان "شیاطین" (جن زدگان) نوشته داستایوفسکی اعتراف می‌کند که خداوند در تمام زندگی او را عذاب داده است. او در کتاب می‌گوید: "من نمی‌دانم در مورد دیگران چگونه است. من احساس می‌کنم که نمی‌توانم مانند دیگران رفتار کنم. آنان بلافاصله به چیز دیگری فکر می‌کنند. من نمی‌توانم به چیز دیگری فکر کنم. من تمام زندگی ام به یک چیز فکر می‌کنم". شخصیت "کریلوف" نیز مانند داستایفسکی یک دانش آموخته رشته مهندسی است  در آستانه ابتلا به بیماری صرع قرار دارد. داستایفسکی پس از انتشار کتاب "برادران کارامازوف" در نامه‌ای خطاب به یکی از دوستان اش اعتراف کرد که "مسئله اصلی که در سراسر این کتاب دنبال خواهد شد همان سوالی است که من در تمام طول زندگی ام آگاهانه یا ناخودآگاه داشته‌ام: وجود خدا".

به گزارش "آلبر کامو" بخش اعظم طرح "برادران کارامازوف" از "تنش بین باور و عدم باور شکل می‌گیرد و به نظر می‌رسد  گفتار و کردار اکثر شخصیت‌های داستان با یکدیگر پیوند نزدیکی دارند". دل مشغولی داستایفسکی به موضوع خدا در تمام کتاب‌هایی که نوشت خود را نشان می‌دهد. در واقع، به دلیل مشغله ذهنی شدید داستایفسکی درباره وجود خدا بسیاری از محققان از جمله " زیگموند فروید" روانکاو و "جوزف فرانک" نویسنده به این نتیجه رسیده بودند که او به احتمال زیاد از نوسان مکرر بین ایمان به خدا و شک و تردید نسبت به وجود آن رنج برده بود.

شناسه خبر: 99022510