ما و آن ها وجود ندارد؛ همه «ما» هستیم در سایه ایران پهناور
فراتر از تفاوت ها؛ وقتی قومیت، زبان و گویش ابزار اتحاد میشود
فراتر از مرزهای ساختگی؛ وقتی مردم یک ملت بودن را انتخاب میکنند در روزگاری که سرعت انتقال اطلاعات بیشتر از درک آنهاست، خطر دیگری آرام و بیصدا در حال شکلگیریست: شکل دادن مرزهای ذهنی میان مردم یک ملت. دستهبندیهایی که گاه بر مبنای زبان، گویش، منطقه جغرافیایی، پوشش، آیینهای محلی یا حتی سبک زندگی است؛ و هرچند ممکن است در ابتدا بیضرر به نظر برسند، اما در بلندمدت، میتوانند پایههای وحدت اجتماعی را سست کنند. با این حال، در گوشهگوشه ایران، حرکتهایی شکل گرفته که خلاف این جریان میروند.

به گزارش سهند خبر، فراتر از مرزهای ساختگی؛ وقتی مردم یک ملت بودن را انتخاب میکنند. در روزگاری که سرعت انتقال اطلاعات بیشتر از درک آنهاست، خطر دیگری آرام و بیصدا در حال شکلگیریست: شکل دادن مرزهای ذهنی میان مردم یک ملت. دستهبندیهایی که گاه بر مبنای زبان، گویش، منطقه جغرافیایی، پوشش، آیینهای محلی یا حتی سبک زندگی است؛ و هرچند ممکن است در ابتدا بیضرر به نظر برسند، اما در بلندمدت، میتوانند پایههای وحدت اجتماعی را سست کنند. با این حال، در گوشهگوشه ایران، حرکتهایی شکل گرفته که خلاف این جریان میروند.
· مرزبندیهایی که آرام میسازند، اما پنهانی تخریب میکنند
شکلگیری شکافهای اجتماعی همیشه با یک هیاهوی بزرگ آغاز نمیشود. گاهی تنها کافیست واژههایی چون «ما» و «آنها» در ادبیات عمومی و رسانهای بیشتر شود. مرزهایی که بر پایه زبان مادری، قومیت، گویش، لهجه، یا حتی سبک پوشش سنتی ساخته میشوند، آرام آرام چهره «دیگری» را ترسیم میکنند؛ دیگریای که شبیه ما نیست، پس شاید همراه ما هم نباشد.
در چنین فضایی، حتی اختلافنظرهای ساده، بهجای گفتگو، به چالشهای قومی، زبانی یا محلی بدل میشوند. خطری که نه فقط وحدت ملی، بلکه انسجام روانی جامعه را هدف قرار میدهد.
· پاسخهایی برخاسته از بطن مردم
در سالهای اخیر، در نقاط مختلف کشور، گروهها، رسانههای محلی، و حتی جشنوارههای کوچک فرهنگی تلاش کردهاند تا مرزهای کاذب را از میان بردارند. در شهرهایی که تنوع قومیتی وجود دارد، برنامههایی با محور «همگرایی فرهنگی» برگزار شده که در آن گویشها نه بهعنوان تمایز، بلکه بهعنوان تنوع غنی یک ملت دیده شدهاند.
در برخی مناطق، مدارس غیردولتی یا مراکز آموزشی داوطلبانه اقدام به آموزش دوزبانه کردهاند؛ اما نه برای جدایی، بلکه برای **درک بهتر فرهنگ هموطنان**. حتی در فضای مجازی، کاربران محلی با لهجههای مختلف و با طنز یا روایتهای مثبت، تلاش کردهاند کلیشهها را از میان ببرند و به همدلی اجتماعی کمک کنند.
· رسانههای کوچک ولی نقشهای بزرگ
رسانههای محلی، اگرچه کمتر دیده میشوند، اما نقشی بیبدیل در شکل دادن به فضای وحدت دارند. در برخی استانها، رادیوها و نشریات محلی، در عین حفظ هویت بومی، تاکید ویژهای بر مشترکات ملی دارند. موسیقی محلی، آداب سنتی، و داستانهای شفاهی مناطق مختلف، بهجای آنکه عامل جدایی تلقی شوند، بهعنوان ثروت فرهنگی مشترک معرفی شدهاند.
پوشش خبری از اقوام مختلف، همکاری رسانهای بین استانها، یا حتی گفتوگوهای بینفرهنگی آنلاین، قدمهایی مؤثر بودهاند تا تصویر ایران را نه مجموعهای از قطعات جدا، بلکه یک پیکره یکپارچه اما متنوع ترسیم کنند.
وحدت، تنها در سخن باقی نمیماند اگر تمرین نشود
اصل پانزدهم و نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بر حق برابری همه اقوام و اقلیتها در بهرهمندی از حقوق مدنی، و آزادی استفاده از زبانهای محلی در کنار زبان رسمی تأکید دارد. با این وجود، تحقق این اصول تنها در سطح رسمی کافی نیست؛ بلکه نیازمند نهادینه شدن در ذهن و فرهنگ عمومی است.
نفی مرزبندیهای ذهنی، تمرینیست که باید در رفتار رسانهای، آموزشی، اداری، و حتی خانوادگی دیده شود. وقتی کودکی با لهجهای متفاوت در کلاس خجالت میکشد، یا یک پوشش سنتی به تمسخر گرفته میشود، اولین خشت تفرقه گذاشته میشود. و بالعکس، هرجایی که تنوع به رسمیت شناخته و تکریم شود، پایهای برای همبستگی نهاده میشود.
· انتخاب همچنان در دستان مردم است
فراتر از سیاستها و برنامهها، این مردماند که میتوانند مرزها را بشکنند یا بسازند. وقتی همسایهای با گویش دیگر را در آغوش میکشند، یا در یک رویداد محلی موسیقی سنتی غیرمنطقهای را تشویق میکنند، عملاً علیه مرزهای کاذب ایستادهاند.
ایران، سرزمین اقوام و گویشها و فرهنگهای رنگارنگ است. اما همین رنگارنگی، اگر درست درک شود، نقشهای واحد از «ملت بودن» را ترسیم میکند. ملت، نه در حذف تفاوتها، بلکه در پذیرش و احترام به آنها معنا پیدا میکند.