قالیباف در بزنگاه بازتعریف نقش؛ وفاداری به وفاق یا بازگشت به نظارت؟
سیاستورزی با طعم وفاق؛ پزشکیان و قالیباف در دو سوی تعادل نهادی
در واکنش به یکی از انتصابات بحثبرانگیز دولت پزشکیان، مجلس به ریاست قالیباف، که تا پیش از این رویکردی همدلانه با دولت در پیش گرفته بود، اکنون نشانههایی از بازتعریف نقش خود نشان میدهد. این تحرک تازه، میتواند نقطه توازن میان همدلی نهادی و استقلال ساختاری باشد؛ اگر به درستی هدایت شود.

به گزارش سهند خبر در روزهایی که فضای سیاست داخلی ایران آرامتر از همیشه به نظر میرسد، نزاعهایی کوچک در میان نهادهای رسمی کشور گاه اهمیت بیشتری از وزن ظاهریشان پیدا میکنند. جدیدترین مورد، واکنشی است که نسبت به یکی از انتصابات اخیر دولت در فضای مجلس شکل گرفت؛ آنهم پس از رأی اعتماد یکدست مجلس به کابینه پیشنهادی رئیسجمهور منتخب. حالا این پرسش مطرح شده که مرز میان همدلی قوا و استقلال پارلمان تا کجاست؟
در این میان، نام محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس بیش از همه در کانون تحلیلها قرار دارد؛ شخصیتی با سابقه نظامی-مدیریتی، که اینبار در قامت تنظیمگر رابطه قوا ظاهر شده است. اما آیا ایفای این نقش، به معنای چشمپوشی از کارویژه نظارتی مجلس است؟
وفاق؛ چتر یا چالش؟
مفهوم «وفاق ملی» که توسط مسعود پزشکیان بهعنوان شعار و چارچوب رفتاری دولت جدید مطرح شده، با وجود نیت همگرایانه، با ابهاماتی مواجه است. آیا منظور از وفاق، تسهیلگری سیاسی است یا تعطیلی نقد؟ اگر وفاق را صرفاً به معنای اجماع در انتصابها یا اغماض از تضادهای دیدگاهی بدانیم، بهتدریج به جایی میرسیم که پارلمان از نقش سنتی خود عقبنشینی کند و در نتیجه، یکی از بازوهای اصلاحگری در نظام تصمیمسازی، کماثر شود.
اما وفاق در معنای راهبردی آن، میتواند پل گفتوگو بین جریانهای درون نظام باشد؛ گفتوگویی که باید با حفظ مرزهای روشن هویتی و دیدگاهی پیش برود، نه با استحاله یکی در دیگری.
قالیباف در بزنگاه بازتعریف نقش
قالیباف، که در ماههای اخیر تلاش کرده تصویری از همکاری مؤثر با دولت پزشکیان ارائه دهد، اکنون در نقطهای ایستاده که نیاز به بازتعریف مرزهای حمایتش از دولت را جدیتر از همیشه میبیند. تصمیم اخیرش در مورد مخالفت با انتصاب برخی چهرهها، بیش از آنکه صرفاً موضوعی سیاسی باشد، نشانهای از تلاش برای بازسازی وجه نظارتی مجلس است؛ وجهی که اگر در ادامه مسیر نادیده گرفته شود، ممکن است بر تراز اثرگذاری قوه مقننه خدشه وارد کند.
درواقع، رئیس مجلس در حال آزمودن تعادلی تازه است: وفاداری به روح همکاری در چارچوب قانون، در عین حفظ استقلال دیدگاهی مجلس. او در صورتی میتواند بازیگر مؤثری در معادله جدید باشد که نه اسیر رادیکالیسم درون مجلس شود و نه در ورطهی بیعملی یا مصلحتگرایی بیش از حد فرو رود.
پزشکیان و دوگانگی وفاق – اقتدار
در سوی دیگر، مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری که بدون بدنه حزبی منسجم و در شرایطی خاص به قدرت رسیده، بر طبل وفاق میکوبد تا هم برای تصمیمهایش اجماع داخلی جلب کند و هم از وزن نسبی دولتش در ساخت قدرت حراست نماید. اما تجربه نشان میدهد که وفاق بدون مرز مشخص، گاه ابزار فشاری علیه منتقدان بدل میشود. برای دولت چهاردهم، که به دنبال آرامش در ساختار است، ایجاد فضای گفتوگوی نقادانه نهتنها مانعی نیست، بلکه ضامن ماندگاری سیاسی است.
در نتیجه سیاستورزی در ایران امروز، بیش از گذشته نیازمند «مرزگذاری هوشمندانه» میان نهادهاست. در چنین شرایطی، قالیباف میتواند از یک مدیر اجرایی به یک تنظیمگر بلوغیافته در سیاست ملی تبدیل شود، بهشرط آنکه فاصله خود را هم از رادیکالیسم و هم از مماشاتهای بیثمر حفظ کند. وفاق وقتی کارگر است که در دلش تضارب آرا و استقلال نهادی نیز زنده باشد.