خاطرات ناصرالدینشاه/ حمام سرتنشوری بدی رفتیم، گرمِ بیمزه
دماغ نداشتم، بسیار کسل خیالی بودم. حکیمالممالک مدتی است ناخوش است، خیلی ناخوش است. شب خوابیدیم. عکاسباشی عکس قصبه اسدآباد را انداخته بود، آورد دیدم. نوشآفرین هم واهمه کرده مثل وبایی شده بود، اما خوب شد.
