خودکشی پزشک متخصص بیمارستان ایرانمهر در سیستان و بلوچستان
دکتر اکرم شیری، پزشک متخصص داخلی در بیمارستان ایرانمهر سیستان و بلوچستان، به دلیل فشارهای شدید کاری خودکشی کرد. این چندمین مورد خودکشی در میان کادر درمان ایران در ماههای اخیر است. سیستان و بلوچستان، استانی که خود با محرومیتهای درمانی دست و پنجه نرم میکند، این روزها شاهد یکی از تلخترین حوادث ممکن بود. دکتر اکرم شیری، متخصص داخلی و از پزشکان بیمارستان ایرانمهر، در اقدامی به زندگی خود پایان داد. بر اساس گزارش همکارانش، فشار کاری بسیار سنگین و شرایط طاقتفرسای کاری، علت اصلی این تصمیم غمانگیز عنوان شده است. این حادثه، تنها یک تراژدی شخصی نیست، بلکه نشانهای هشداردهنده از یک بحران ملی در سیستم سلامت ایران است. دکتر شیری، یکی از همان قهرمانان خاموشی بود که در خط مقدم مقابله با بیماریها، اغلب در سایه و بدون قدردانی مناسب، خدمت میکرد. متأسفانه، این اولین مورد از این دست حوادث نیست. در ماههای اخیر، اخبار خودکشی چندین پزشک و پرستار دیگر نیز گزارش شده که همگی از فرسودگی شغلی، فشار کاری بیامان و شرایط سخت اقتصادی رنج میبردهاند. این روند، تصویری تاریک از وضعیت کادر درمان ترسیم میکند. مرگ دکتر شیری باید به عنوان یک فریاد کمکخواهی از سوی تمام جامعه پزشکی ایران تلقی شود. اگرچه او سکوت کرد، اما این حادثه باید آنقدر بلند باشد تا مسئولان را از خواب بیدار کند و تغییرات ساختاری ضروری را رقم بزند. این تراژدی را میتوان نماد یک فاجعه سیستمیک در نظام سلامت ایران دانست. تحلیل آن از چند بعد ضروری است:
به گزارش سهندخبر به نقل از خبرفوری،
دکتر اکرم شیری، پزشک متخصص داخلی در بیمارستان ایرانمهر سیستان و بلوچستان، به دلیل فشارهای شدید کاری خودکشی کرد. این چندمین مورد خودکشی در میان کادر درمان ایران در ماههای اخیر است.
سیستان و بلوچستان، استانی که خود با محرومیتهای درمانی دست و پنجه نرم میکند، این روزها شاهد یکی از تلخترین حوادث ممکن بود. دکتر اکرم شیری، متخصص داخلی و از پزشکان بیمارستان ایرانمهر، در اقدامی به زندگی خود پایان داد. بر اساس گزارش همکارانش، فشار کاری بسیار سنگین و شرایط طاقتفرسای کاری، علت اصلی این تصمیم غمانگیز عنوان شده است. این حادثه، تنها یک تراژدی شخصی نیست، بلکه نشانهای هشداردهنده از یک بحران ملی در سیستم سلامت ایران است. دکتر شیری، یکی از همان قهرمانان خاموشی بود که در خط مقدم مقابله با بیماریها، اغلب در سایه و بدون قدردانی مناسب، خدمت میکرد.
متأسفانه، این اولین مورد از این دست حوادث نیست. در ماههای اخیر، اخبار خودکشی چندین پزشک و پرستار دیگر نیز گزارش شده که همگی از فرسودگی شغلی، فشار کاری بیامان و شرایط سخت اقتصادی رنج میبردهاند. این روند، تصویری تاریک از وضعیت کادر درمان ترسیم میکند. مرگ دکتر شیری باید به عنوان یک فریاد کمکخواهی از سوی تمام جامعه پزشکی ایران تلقی شود. اگرچه او سکوت کرد، اما این حادثه باید آنقدر بلند باشد تا مسئولان را از خواب بیدار کند و تغییرات ساختاری ضروری را رقم بزند. این تراژدی را میتوان نماد یک فاجعه سیستمیک در نظام سلامت ایران دانست. تحلیل آن از چند بعد ضروری است:


