داستان شمشیر زنگ زده و دختر پادشاه/ شاهزاده ای که جانش وابسته به شمشیر زنگ زده اش بود/ قسمت پایانی
زن پیغام دختره را به پادشاه رساند. پادشاه هم معطل نکرد و دستور داد که تمام جوانهای شهر بیایند و از جلو دختر که تو عمارت کلاه فرنگی ایستاده، رد بشوند. همه گذشتند، اما پری هیچ کسی را نپسندید. شاه ناراحت شد و گفت: دخترم! چی شد؟ (قسمت اول را اینجا بخوانید) (قسمت دوم را اینجا بخوانید)

به گزارش سهندخبر به نقل از خبرفوری،
زن پیغام دختره را به پادشاه رساند. پادشاه هم معطل نکرد و دستور داد که تمام جوانهای شهر بیایند و از جلو دختر که تو عمارت کلاه فرنگی ایستاده، رد بشوند. همه گذشتند، اما پری هیچ کسی را نپسندید. شاه ناراحت شد و گفت: دخترم! چی شد؟