گزارشی از یک خانواده ۴ نفره که ۳ نفرشان در حمله اسرائیل به شهادت رسیدند/ دکتر زهره رسولی که بود؟
ایرج رسولی، پدر دکتر رسولی که خود نیز دکترای میکروبشناسی دارد ماجرای آن روز را اینچنین تعریف کرده است: «دخترم آن شب گفت، وقت جراحی دارم، مریضهایم منتظرند ولی گفت صبح میرم. ای کاش میرفت. دیگر به صبح نکشید، یکی از آخرین حرفهایی که دختر من اینجا با هشتاد درصد سوختگی در آمبولانس گفت، این بود که به منشیام اطلاع بدهید، به مریضهایم بگویید منتظر نمانند. تنها یک هفته مانده بود که دکتر زهره رسولی در آزمون تخصصی فلوشیپ پریناتولوژی یعنی همان طب مادر و جنین شرکت کند تا یک پله به آن چیزی که در زندگی حرفهای انتظار داشت، نزدیک شود، اما موشکها به او فرصت ندادند. بامداد 23 خرداد، همه چیز در زندگی او به آتش سرخ و سوزناکی بدل شد که ابتدا جان رایان دوماهه را گرفت و چهار روز بعد او و همسرش را هم با خود برد. حالا از خانواده دکتر رسولی، تنها یک یادگار مانده است؛ کیان 5 ساله با پیکر نحیفی که از یک ماه پیش در باندپیچیهای سفید با دردها همآغوش شده. اما پیش از این زهره رسولی، مادر کیان به خاطر نگهداری بهتر از او، موقتا دست از کار در بیمارستان کشیده بود و تنها در مطب کار میکرد تا هم رایان را با آن بارداری سنگین و سخت سالم به دنیا بیاورد و همزمان بتواند با درس خواندن، تخصص خود را ارتقا دهد.

به گزارش سهندخبر به نقل از خبرفوری،
ایرج رسولی، پدر دکتر رسولی که خود نیز دکترای میکروبشناسی دارد ماجرای آن روز را اینچنین تعریف کرده است: «دخترم آن شب گفت، وقت جراحی دارم، مریضهایم منتظرند ولی گفت صبح میرم. ای کاش میرفت. دیگر به صبح نکشید، یکی از آخرین حرفهایی که دختر من اینجا با هشتاد درصد سوختگی در آمبولانس گفت، این بود که به منشیام اطلاع بدهید، به مریضهایم بگویید منتظر نمانند.
تنها یک هفته مانده بود که دکتر زهره رسولی در آزمون تخصصی فلوشیپ پریناتولوژی یعنی همان طب مادر و جنین شرکت کند تا یک پله به آن چیزی که در زندگی حرفهای انتظار داشت، نزدیک شود، اما موشکها به او فرصت ندادند.
بامداد 23 خرداد، همه چیز در زندگی او به آتش سرخ و سوزناکی بدل شد که ابتدا جان رایان دوماهه را گرفت و چهار روز بعد او و همسرش را هم با خود برد. حالا از خانواده دکتر رسولی، تنها یک یادگار مانده است؛ کیان 5 ساله با پیکر نحیفی که از یک ماه پیش در باندپیچیهای سفید با دردها همآغوش شده. اما پیش از این زهره رسولی، مادر کیان به خاطر نگهداری بهتر از او، موقتا دست از کار در بیمارستان کشیده بود و تنها در مطب کار میکرد تا هم رایان را با آن بارداری سنگین و سخت سالم به دنیا بیاورد و همزمان بتواند با درس خواندن، تخصص خود را ارتقا دهد.