یادداشتهای علم، جمعه ۳۰ آبان ۱۳۴۸: شاه خندید یعنی اینکه چه قدر احمقی
یادداشتهای اسدالله علم: شاهنشاه با هواپیمای جت استار جدید که تازگی برای معظم له خریده ایم به پرواز تشریف بردند. فرمودند: تو هم بيا. عرض کردم: اگر اجازه فرمایید من سواری بروم چون از بی ورزشی خسته و مریض شده ام. فرمودند: با کی می خواهی بروی؟ خیال فرمودند دوستم اینجاست. عرض کردم: تنها. خندیدند، یعنی این که چه قدر احمق هستی! به هر صورت سواری رفتم، سه ساعت اسب تاختم، به این جهت امشب حالم خیلی خوب است. سر ناهار نتوانستم حاضر شوم، چون سه بعد از ظهر برگشتم، ولی سر شام رفتم. صحبتی نشد.
