بزرگترین دستاورد ایران در جنگ 12 روزه چه بود؟
جنگ 12 روزه، معادلات راهبردی جدیدی را میان ایران و رژیم صهیونیستی حاکم کرد که میتواند موازنه جدیدی را رقم بزند. آنچه در این نبرد فراتر از موشکها و پدافندها تعیینکننده شد، تابآوری اجتماعی بود؛ ظرفیتی که اسرائیل در فقدان آن فرو ریخت و ایران با اتکا بر آن به ابتکار عمل راهبردی رسید. در جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، معادلات سنتی قدرت در غرب آسیا دستخوش تغییراتی عمیق و معنادار شد. برخلاف پیشبینیها، نه توان نظامی و تکنولوژیک، بلکه عنصری فراموششده اما بنیادین به عامل تعیینکننده در موازنه تبدیل شد؛ تابآوری اجتماعی. این مفهوم، که در گفتمان امنیتی غرب کمتر بدان پرداخته میشود، در این نبرد به ابزار اصلی پیروزی و شکست بدل شد؛ عنصری که از درون، جنگ را مدیریت، کنترل یا فرو میپاشاند. این نبرد نخستین تجربه رویارویی کامل میان دو قدرت بود؛ جایی که تمام ظرفیتهای سختافزاری، اطلاعاتی، سایبری، رسانهای و حتی روانی به میدان آمد. رژیم صهیونیستی با حمایت آشکار و بیسابقه ایالات متحده، با هدف بهرهگیری از اصل غافلگیری و جنگ برقآسا، طراحی تهاجمی خود را آغاز کرد. حمایت اطلاعاتی، تجهیزاتی و دیپلماتیک، در کنار سناریویی روانی برای ایجاد اختلال در تصمیمسازی ایران، بخشی از این طراحی جامع بود. حتی سرپلهایی مخفی برای عملیات داخلی در ایران آماده شده بود تا بهزعم خود، ضربات اولیه را فلجکننده سازد. این عملیات در مرحله نخست، با هدف ایجاد شوک استراتژیک از طریق ترور فرماندهان و دانشمندان ارشد ایرانی طراحی شده بود.

به گزارش سهندخبر به نقل از خبرفوری،
جنگ 12 روزه، معادلات راهبردی جدیدی را میان ایران و رژیم صهیونیستی حاکم کرد که میتواند موازنه جدیدی را رقم بزند. آنچه در این نبرد فراتر از موشکها و پدافندها تعیینکننده شد، تابآوری اجتماعی بود؛ ظرفیتی که اسرائیل در فقدان آن فرو ریخت و ایران با اتکا بر آن به ابتکار عمل راهبردی رسید.
در جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، معادلات سنتی قدرت در غرب آسیا دستخوش تغییراتی عمیق و معنادار شد. برخلاف پیشبینیها، نه توان نظامی و تکنولوژیک، بلکه عنصری فراموششده اما بنیادین به عامل تعیینکننده در موازنه تبدیل شد؛ تابآوری اجتماعی. این مفهوم، که در گفتمان امنیتی غرب کمتر بدان پرداخته میشود، در این نبرد به ابزار اصلی پیروزی و شکست بدل شد؛ عنصری که از درون، جنگ را مدیریت، کنترل یا فرو میپاشاند.
این نبرد نخستین تجربه رویارویی کامل میان دو قدرت بود؛ جایی که تمام ظرفیتهای سختافزاری، اطلاعاتی، سایبری، رسانهای و حتی روانی به میدان آمد. رژیم صهیونیستی با حمایت آشکار و بیسابقه ایالات متحده، با هدف بهرهگیری از اصل غافلگیری و جنگ برقآسا، طراحی تهاجمی خود را آغاز کرد. حمایت اطلاعاتی، تجهیزاتی و دیپلماتیک، در کنار سناریویی روانی برای ایجاد اختلال در تصمیمسازی ایران، بخشی از این طراحی جامع بود. حتی سرپلهایی مخفی برای عملیات داخلی در ایران آماده شده بود تا بهزعم خود، ضربات اولیه را فلجکننده سازد. این عملیات در مرحله نخست، با هدف ایجاد شوک استراتژیک از طریق ترور فرماندهان و دانشمندان ارشد ایرانی طراحی شده بود.