به مناسبت روز سعدی؛ مروری بر جایگاه گلستان و بوستان در فرهنگ ایرانی
اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی شیرازی، فرصتیست برای بازخوانی جایگاه این شاعر بلندآوازه در فرهنگ فارسی. رهبر انقلاب در دیدار سال گذشته با شاعران و اهالی ادب در ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، روزگار کنونی را «دورانی سعدیآفرین» خواندند و بر ضرورت ارتقای شعر فارسی تأکید کردند: «اینکه شما دیدید شعرتان ارتقاء پیدا کرده و تواناییتان بالا رفته و محصول کارتان یک محصول برجستهای است، شما را قانع نکند؛ برای خاطر اینکه شما همچنان با حافظ فاصله دارید، با سعدی فاصله دارید، با نظامی فاصله دارید. اعتقاد من این است که دورهی ما میتواند سعدیآفرین باشد.» به همین مناسبت، بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم محمّدرضا زائری، به اهمیت ترویج فرهنگ سعدیخوانی و آشنایی نسل جوان با آثار ارزشمند گلستان و بوستان پرداخته است. زمانی که پنج سال پیش مسابقه حفظ گلستان سعدی را برای ترویج سعدیخوانی با عنوان «جایزه گلستان» آغاز کردم، ابتدای ماه مبارک رمضان بود و مقرر شد که شرکتکنندگان در مسابقه، فرصت شبهای ماه مبارک رمضان را به حفظ دیباچه گلستان اختصاص دهند. برخی از دوستان متدین و مذهبی وقتی از فراخوان جایزه آگاهی یافتند با طعنه و کنایه به من اعتراض کردند که؛ «تو آخوندی و باید در این ماه مبارک مردم را به حفظ قرآن دعوت کنی»! به ایشان گفتم: اولاً هر چیزی جای خود را دارد و ثانیاً مگر سراسر گلستان سعدی چیزی جز قرآن کریم است؟ چنان که بسیاری از بزرگان، مثنوی معنوی را قرآن منظوم و به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای و چنان که خود مولوی فرموده است «اصولِ اصولِ اصولِ دین» دانستهاند. گنجهای ارزشمند و ذخایر بینظیری چون گلستان و بوستان، سرشار از معارف قرآنی است و ترویج و معرفی آنان، جدای از تلاش برای تقویت فرهنگ دینی نیست. چنان که سعدی بزرگ در گلستان، گذشته از فحوای کلی و مضامین عام که معارف دینی و مبانی عقیدتی و بنیانهای معرفتی است، در بسیاری موارد عیناً مضامین سخنان رسول خدا را تبدیل به شعر کرده است، از جمله این ابیات مشهور که تا سازمان ملل هم رسیده و در ایام فراگیری بلای کرونا، با اجرای درخشانی از ایران و گروه همنوازان از دهها کشور، هزاران هزار بار شنیده شده است: "بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی" عیناً ترجمه این روایت نورانی پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است که در منابع اهل سنت آمده که فرمودند: «مثل المؤمنین فی توادهم وتعاطفهم و تراحمهم کمثل الجسد الواحد إذا اشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى» از این رو هر کس به هر شکل و به هر وسیلهای چه به آوازی خوش یا قطعهای خوشنویسی یا عرضه تابلوفرش و اثری تجسمی یا ... برای تشویق دیگران به خواندن گلستان و بوستان کمک کند، در واقع کاری دینمدارانه کرده و قدمی برای ترویج معارف دینی برداشته است. بیهوده نبود که استعمارگران بریتانیایی وقتی به نام کمپانی هند شرقی هندوستان را اشغال کردند، در نخستین قدم به مبارزه با زبان فارسی پرداختند و مشخصاً تعلیم و فراگیری گلستان سعدی را در مدارس این کشور ممنوع ساختند. این حقیقت را بزرگان علمای ما به درستی دریافته بودند و به همین سبب معمولاً گلستان سعدی از نخستین کتابهایی بود که در مسیر تعلیم و آموزشهای اولیه دینی طلاب و بلکه عموم کودکان و نوجوانان قرار داشت. اکنون که به صد سالگی تأسیس حوزه علمیه قم رسیدهایم ذکر خاطرهای از مرحوم آیتالله میرزا محمد علی اراکی (شیخ الفقها) رضواناللهعلیه جا دارد که وقتی عدهای از فضلا و طلاب در اواخر عمر شریفشان به محضر ایشان رسیده و از ایشان تقاضای موعظهای کرده بودند، آن فقیه بزرگ و عالم والا، بعد از قدری تأمل و سکوت، شروع کرده بودند به خواندن دیباچه گلستان سعدی؛ «منت خدای را عزّوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت...» و پس از آن دیگر هیچ نگفته بودند، یعنی همین گلستان سعدی بالاترین و مهمترین موعظه است! مرحوم دکتر محمود بروجردی، داماد بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی نیز از قول مرحوم امام نقل کردهاند کهایشان فرموده بودند: «کسی که بوستان نخوانده، هیچ نمی داند»! و لطف این گونه توجهها از آن روست که سعدی یک عالم و شاعر و حکیم سنی مذهب است و در حوزه بزرگ شیعه چنین ارج و قربی دارد، و نه تنها حوزه علمیه قم بلکه در حوزه نجف و عراق نیز برخی از بزرگان علما به جایگاه او توجه و دقت دارند؛ چنان که وقتی جایزه گلستان را اعلام کردیم، از بیت یکی از علمای بزرگ نجف اشرف، هدیهای برای مشارکت در جوایز مسابقه محبت کردند و من بسیار خوشوقت و در عین حال متعجب بودم که عالمی در آن موقعیت فقهی و علمی مبلغی برای جایزه گلستان اختصاص دهند. اما گلستان و بوستان، گذشته از آن که میراث غنی معرفتی ماست، ستون استوار زبان فارسی است و اگر بخواهیم حقی که او بر گردن همه ما دارد ادا کنیم، باید همه برای بهرهمند شدن نسلهای آینده از میراث ادبی و اخلاقی او بکوشیم. کمترین حقی که او بر یکایک ما دارد، سهم او در زیبایی و لطافت زبان فارسی است که امروز به آن سخن میگوییم و میخوانیم و مینویسیم. واژهپردازی سعدی و همه کلمات و عبارتها و ترکیبهایی که او بر اساس گویش روان و سره فارسی دیرین ساخته و پرداخته، ساختار کلان زبان امروز ما را شکل میدهد و از این رو میتوان دو تعریف و ستایش داشت. یک این که چنان هنرمند و باهوش بوده که چند قرن پیش به زبان ما سخن گفته است و دوم این که چنان قوی و قدرتمند بوده که بعد از قرنها هنوز سیطره و چیرگی او بر این زبان پایدار است و همه ما همچنان به زبانی سخن میگوییم و مینویسیم که سعدی ساخته است. اگر بهاین زبان زیبا و این سخن شیرین افتخار میکنیم و میبالیم و از آن لذت میبریم، باید برای ماندگاری و حفظ و تقویت آن قدمی برداریم و سهمی داشته باشیم. مهمتر از آن، هویت ایرانی و پارسی ما همه به او وابسته و مدیون است. در طول قرنها، ستونهای استواری چون گلستان و بوستان، بنیان قلعهی عظیم ایران بزرگ را بر پای نگه داشتهاند و هویت ایرانی ما را حفظ کردهاند و علیرغم همه تفاوتها و اختلافها و تمایزهای طبیعی، سفرهای یگانه بودهاند که ما و نیاکان ما نسل در پی نسل بر سر آن نشسته و از آن شهد و شیرینی خوردهایم. رهبر انقلاب از دیرباز بهاین جایگاه و مکانت ارجمند جناب سعدی توجه داشتهاند؛ ایشان در سال ١٣٦٣ و زمان ریاست جمهوریشان چنین فرمودند: «در این دوران که انقلاب مبارک اسلامی، پهنه زندگی ما مردم ایران زمین را قلمرو ارزشهای اسلامی ساخته، و حکمت و معرفت را در جایگاه شایسته خود نشانیده، به جاست که ذکر جمیل سعدی بر زبان ارزشگزاران آن ارزشها و یاد او در خاطر رهروان آن وادیها مکرر و مؤکّد گردد.» و در ادامه افزودند: «بی شک سعدی یکی از پایههای بنای استوار ادب پارسی و محصول شعر و نثر و تشکیلدهنده یکی از برازندهترین اندامهای پیکره شکوهمند فرهنگ کنونی ماست؛ پند سعدی که مایه گرفته از معارف قرآن و حدیث است همواره نقش زرین خاطر پندآموزان و زبان فصیح و صریح او، رازگشای گنجینههای معانی برای دلهای جوینده و مشتاق بوده است. و امروز مانند همیشه عزیزترین هدیه احباب سخن و ارباب خرد را میتوان در بدایع طیبات دیوان او و زیباترین گلهای اندیشه بشری را در گلستان مصفای نظم و نثر او جست و یافت.» ایشان در سالهای اخیر نیز گاهوبیگاه به این موضوع اشاره کردهاند: «سعدی شیرازی با بوستان و گلستانش نه تنها از نظر اخلاقی بر جامعه ایرانی از همان زمان تا امروز تأثیر گذاشته است، بلکه او را شاید بتوان نخستین معلم هر ایرانی در یادگیری و درک شیرینی زبان فارسی دانست.» رهبر انقلاب در مناسبتهای گوناگون از جمله دیدار سالانه خود با شاعران و اهل ادب در ماه مبارک رمضان نیز بارها به اهمیت توجه به سعدیخوانی اشاره کرده و از جمله در دیدار امسال بهاین موضوع تصریح و تاکید داشتند. از سوی دیگر سعدی چراغ روشن افتخار و سربلندی فرهنگ ایرانی در عرصه بینالمللی نیز هست و شاهکارهای ادبی او به عنوان برترین نمونههای تغزل و ادب بشری به شمار میآید. محبوبیت و شهرت سعدی تا جایی بود که پنجمین رئیس جمهور جمهوری سوم فرانسه، سعدی نام داشت. مرحوم دکتر جواد حدیدی شرح دادهاند که چگونه علاقه پدربزرگ ماری فرانسوا سعدی کارنو باعث این نام گذاری شده است. در داخل کشور نیز علیرغم همه اختلافها و تفاوتهای طبیعی سیاسی و فکری و اعتقادی و نسلی، همچنان سعدی بزرگ یکی از نقاط اشتراک و محورهای وحدت ملی است که طیفهای گوناگون مردم را به هم پیوند میدهد و عارف و عامی و مؤمن و ملحد، هر کدام به زبان و حال و دریافت و احساس خود با او همنوا و همدل میشوند. اکنون از تدوین گلستان سعدی صدها سال گذشته است اما نه تنها از طراوت و تازگی و جذابیت و زیبایی آن چیزی کم نشده است، بلکه هرچه میگذرد، دلپذیرتر و فریباتر و مؤثرتر و فراگیرتر میشود. و شگفت اینجاست که گویی سعدی خود به درستی میدانست که این باغ و بستان همیشه شاداب خواهد ماند. چنان که فردوسی به روشنی دریافته بود و اطمینان داشت بنیانی که برافراشته است طی قرنها از باد و باران آسیبی نخواهد دید که فرموده بود: «پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند» و البته نباید گمان کنیم که تلاش دشمنان بزرگ این تمدن و این آیین و این مردم و این خاک، چون بریتانیا و آمریکا برای نابودی گنجینههایی ارزشمند چون گلستان و بوستان و دیوان حافظ و مثنوی مولوی و شاهنامه پایان یافته است. آن دشمنان دانا در کنار برخی دوستان نادان همچنان مشغولند تا نسل جدید را به اشکال گوناگون و بهانههای مختلف از خواندن و فهمیدن این آثار دور کنند و از انس و آشنایی با این گنجها بازدارند و جلوی لذت بردن آنان از زیبایی و دلفریبی مفاهیم و مضامین و کلمات و عبارات را بگیرند. یکی از فرزانگان فعال در عرصه فرهنگ می گفت: «سال پیش، قبل از شب یلدا، کتابی که برای آشنایی نسل جدید با حافظ نوشته و منتشر کرده بودیم به تنی چند از دوستانم دادم تا به جوانان و نوجوان پیرامون خود هدیه کنند. یکی دو روز بعد یکی از آنان مرا دید و تعریف کرد که؛ دیشب با خانواده در یک رستوران بودیم، بر سر میزی کنار ما خانوادهای با دو دختر نوجوان نشسته بودند. من برخاستم و با ادب از پدر ایشان پرسیدم: اجازه میدهید این کتاب را به دخترخانمهایتان هدیه بدهم؟ پدر کتاب را گرفت و نگاهی کرد و تا اسم حافظ را دید با ناراحتی و پرخاش پاسخ داد: نه، این هم از جماعت آخوندهاست»! شاید ما از جهالت و نابخردی چنین کسی متعجب شویم و از حضور افرادی چون او که در اقلیت بسیار کم شمار جامعهاند چندان نگران نباشیم، اما حقیقت این است که هر چه میگذرد تلاش و کوشش بیامان دشمنان ما برای قطع کردن تعلق و رابطه نسل آینده با میراث گذشته بیشتر و ابزارهایشان قویتر میشود. امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «عجبا من جدّ هؤلاء فی باطلهم و فشلکم عن حقّکم، شگفتا که آنان در باطل خود چه قدر جدی هستند و شما در حق خود چه اندازه سست»! از سویی آن دشمنان آگاه و هوشمند و از سوی دیگر این دوستان نادان و بیفهم چون دو لبه قیچی، کمر به قطع رابطه جوانان و نوجوانان ما با سرمایههای گرانقدر معنویشان بستهاند. اگر دوست داشته باشیم نسل آینده با زبان شیرین فارسی سخن بگوید، اگر بخواهیم هویت و ارزشهای فرهنگی خود را حفظ کند، اگر لازم بدانیم که در گسترهای به وسعت تاجیکستان و افغانستان و ایران و... یک ادبیات واحد و محور مشترک و پیوستگی مستمر و ناگسستنی را حفظ کنیم، باید گلستان و بوستان را بخوانیم و سعدیخوانی را ترویج کنیم.


اول اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی شیرازی، فرصتیست برای بازخوانی جایگاه این شاعر بلندآوازه در فرهنگ فارسی. رهبر انقلاب در دیدار سال گذشته با شاعران و اهالی ادب در ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، روزگار کنونی را «دورانی سعدیآفرین» خواندند و بر ضرورت ارتقای شعر فارسی تأکید کردند: «اینکه شما دیدید شعرتان ارتقاء پیدا کرده و تواناییتان بالا رفته و محصول کارتان یک محصول برجستهای است، شما را قانع نکند؛ برای خاطر اینکه شما همچنان با حافظ فاصله دارید، با سعدی فاصله دارید، با نظامی فاصله دارید. اعتقاد من این است که دورهی ما میتواند سعدیآفرین باشد.»
به همین مناسبت، بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم محمّدرضا زائری، به اهمیت ترویج فرهنگ سعدیخوانی و آشنایی نسل جوان با آثار ارزشمند گلستان و بوستان پرداخته است.
زمانی که پنج سال پیش مسابقه حفظ گلستان سعدی را برای ترویج سعدیخوانی با عنوان «جایزه گلستان» آغاز کردم، ابتدای ماه مبارک رمضان بود و مقرر شد که شرکتکنندگان در مسابقه، فرصت شبهای ماه مبارک رمضان را به حفظ دیباچه گلستان اختصاص دهند.
برخی از دوستان متدین و مذهبی وقتی از فراخوان جایزه آگاهی یافتند با طعنه و کنایه به من اعتراض کردند که؛ «تو آخوندی و باید در این ماه مبارک مردم را به حفظ قرآن دعوت کنی»!
به ایشان گفتم: اولاً هر چیزی جای خود را دارد و ثانیاً مگر سراسر گلستان سعدی چیزی جز قرآن کریم است؟
چنان که بسیاری از بزرگان، مثنوی معنوی را قرآن منظوم و به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای و چنان که خود مولوی فرموده است «اصولِ اصولِ اصولِ دین» دانستهاند.
گنجهای ارزشمند و ذخایر بینظیری چون گلستان و بوستان، سرشار از معارف قرآنی است و ترویج و معرفی آنان، جدای از تلاش برای تقویت فرهنگ دینی نیست.
چنان که سعدی بزرگ در گلستان، گذشته از فحوای کلی و مضامین عام که معارف دینی و مبانی عقیدتی و بنیانهای معرفتی است، در بسیاری موارد عیناً مضامین سخنان رسول خدا را تبدیل به شعر کرده است، از جمله این ابیات مشهور که تا سازمان ملل هم رسیده و در ایام فراگیری بلای کرونا، با اجرای درخشانی از ایران و گروه همنوازان از دهها کشور، هزاران هزار بار شنیده شده است:
"بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی"
عیناً ترجمه این روایت نورانی پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است که در منابع اهل سنت آمده که فرمودند: «مثل المؤمنین فی توادهم وتعاطفهم و تراحمهم کمثل الجسد الواحد إذا اشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى»
از این رو هر کس به هر شکل و به هر وسیلهای چه به آوازی خوش یا قطعهای خوشنویسی یا عرضه تابلوفرش و اثری تجسمی یا ... برای تشویق دیگران به خواندن گلستان و بوستان کمک کند، در واقع کاری دینمدارانه کرده و قدمی برای ترویج معارف دینی برداشته است.
بیهوده نبود که استعمارگران بریتانیایی وقتی به نام کمپانی هند شرقی هندوستان را اشغال کردند، در نخستین قدم به مبارزه با زبان فارسی پرداختند و مشخصاً تعلیم و فراگیری گلستان سعدی را در مدارس این کشور ممنوع ساختند.
این حقیقت را بزرگان علمای ما به درستی دریافته بودند و به همین سبب معمولاً گلستان سعدی از نخستین کتابهایی بود که در مسیر تعلیم و آموزشهای اولیه دینی طلاب و بلکه عموم کودکان و نوجوانان قرار داشت.
اکنون که به صد سالگی تأسیس حوزه علمیه قم رسیدهایم ذکر خاطرهای از مرحوم آیتالله میرزا محمد علی اراکی (شیخ الفقها) رضواناللهعلیه جا دارد که وقتی عدهای از فضلا و طلاب در اواخر عمر شریفشان به محضر ایشان رسیده و از ایشان تقاضای موعظهای کرده بودند، آن فقیه بزرگ و عالم والا، بعد از قدری تأمل و سکوت، شروع کرده بودند به خواندن دیباچه گلستان سعدی؛ «منت خدای را عزّوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت...» و پس از آن دیگر هیچ نگفته بودند، یعنی همین گلستان سعدی بالاترین و مهمترین موعظه است!
مرحوم دکتر محمود بروجردی، داماد بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی نیز از قول مرحوم امام نقل کردهاند کهایشان فرموده بودند: «کسی که بوستان نخوانده، هیچ نمی داند»!
و لطف این گونه توجهها از آن روست که سعدی یک عالم و شاعر و حکیم سنی مذهب است و در حوزه بزرگ شیعه چنین ارج و قربی دارد، و نه تنها حوزه علمیه قم بلکه در حوزه نجف و عراق نیز برخی از بزرگان علما به جایگاه او توجه و دقت دارند؛ چنان که وقتی جایزه گلستان را اعلام کردیم، از بیت یکی از علمای بزرگ نجف اشرف، هدیهای برای مشارکت در جوایز مسابقه محبت کردند و من بسیار خوشوقت و در عین حال متعجب بودم که عالمی در آن موقعیت فقهی و علمی مبلغی برای جایزه گلستان اختصاص دهند.
اما گلستان و بوستان، گذشته از آن که میراث غنی معرفتی ماست، ستون استوار زبان فارسی است و اگر بخواهیم حقی که او بر گردن همه ما دارد ادا کنیم، باید همه برای بهرهمند شدن نسلهای آینده از میراث ادبی و اخلاقی او بکوشیم.
کمترین حقی که او بر یکایک ما دارد، سهم او در زیبایی و لطافت زبان فارسی است که امروز به آن سخن میگوییم و میخوانیم و مینویسیم.
واژهپردازی سعدی و همه کلمات و عبارتها و ترکیبهایی که او بر اساس گویش روان و سره فارسی دیرین ساخته و پرداخته، ساختار کلان زبان امروز ما را شکل میدهد و از این رو میتوان دو تعریف و ستایش داشت. یک این که چنان هنرمند و باهوش بوده که چند قرن پیش به زبان ما سخن گفته است و دوم این که چنان قوی و قدرتمند بوده که بعد از قرنها هنوز سیطره و چیرگی او بر این زبان پایدار است و همه ما همچنان به زبانی سخن میگوییم و مینویسیم که سعدی ساخته است.
اگر بهاین زبان زیبا و این سخن شیرین افتخار میکنیم و میبالیم و از آن لذت میبریم، باید برای ماندگاری و حفظ و تقویت آن قدمی برداریم و سهمی داشته باشیم. مهمتر از آن، هویت ایرانی و پارسی ما همه به او وابسته و مدیون است. در طول قرنها، ستونهای استواری چون گلستان و بوستان، بنیان قلعهی عظیم ایران بزرگ را بر پای نگه داشتهاند و هویت ایرانی ما را حفظ کردهاند و علیرغم همه تفاوتها و اختلافها و تمایزهای طبیعی، سفرهای یگانه بودهاند که ما و نیاکان ما نسل در پی نسل بر سر آن نشسته و از آن شهد و شیرینی خوردهایم.
رهبر انقلاب از دیرباز بهاین جایگاه و مکانت ارجمند جناب سعدی توجه داشتهاند؛ ایشان در سال ١٣٦٣ و زمان ریاست جمهوریشان چنین فرمودند: «در این دوران که انقلاب مبارک اسلامی، پهنه زندگی ما مردم ایران زمین را قلمرو ارزشهای اسلامی ساخته، و حکمت و معرفت را در جایگاه شایسته خود نشانیده، به جاست که ذکر جمیل سعدی بر زبان ارزشگزاران آن ارزشها و یاد او در خاطر رهروان آن وادیها مکرر و مؤکّد گردد.»
و در ادامه افزودند: «بی شک سعدی یکی از پایههای بنای استوار ادب پارسی و محصول شعر و نثر و تشکیلدهنده یکی از برازندهترین اندامهای پیکره شکوهمند فرهنگ کنونی ماست؛ پند سعدی که مایه گرفته از معارف قرآن و حدیث است همواره نقش زرین خاطر پندآموزان و زبان فصیح و صریح او، رازگشای گنجینههای معانی برای دلهای جوینده و مشتاق بوده است. و امروز مانند همیشه عزیزترین هدیه احباب سخن و ارباب خرد را میتوان در بدایع طیبات دیوان او و زیباترین گلهای اندیشه بشری را در گلستان مصفای نظم و نثر او جست و یافت.»
ایشان در سالهای اخیر نیز گاهوبیگاه به این موضوع اشاره کردهاند: «سعدی شیرازی با بوستان و گلستانش نه تنها از نظر اخلاقی بر جامعه ایرانی از همان زمان تا امروز تأثیر گذاشته است، بلکه او را شاید بتوان نخستین معلم هر ایرانی در یادگیری و درک شیرینی زبان فارسی دانست.»
رهبر انقلاب در مناسبتهای گوناگون از جمله دیدار سالانه خود با شاعران و اهل ادب در ماه مبارک رمضان نیز بارها به اهمیت توجه به سعدیخوانی اشاره کرده و از جمله در دیدار امسال بهاین موضوع تصریح و تاکید داشتند.
از سوی دیگر سعدی چراغ روشن افتخار و سربلندی فرهنگ ایرانی در عرصه بینالمللی نیز هست و شاهکارهای ادبی او به عنوان برترین نمونههای تغزل و ادب بشری به شمار میآید. محبوبیت و شهرت سعدی تا جایی بود که پنجمین رئیس جمهور جمهوری سوم فرانسه، سعدی نام داشت. مرحوم دکتر جواد حدیدی شرح دادهاند که چگونه علاقه پدربزرگ ماری فرانسوا سعدی کارنو باعث این نام گذاری شده است.
در داخل کشور نیز علیرغم همه اختلافها و تفاوتهای طبیعی سیاسی و فکری و اعتقادی و نسلی، همچنان سعدی بزرگ یکی از نقاط اشتراک و محورهای وحدت ملی است که طیفهای گوناگون مردم را به هم پیوند میدهد و عارف و عامی و مؤمن و ملحد، هر کدام به زبان و حال و دریافت و احساس خود با او همنوا و همدل میشوند.
اکنون از تدوین گلستان سعدی صدها سال گذشته است اما نه تنها از طراوت و تازگی و جذابیت و زیبایی آن چیزی کم نشده است، بلکه هرچه میگذرد، دلپذیرتر و فریباتر و مؤثرتر و فراگیرتر میشود.
و شگفت اینجاست که گویی سعدی خود به درستی میدانست که این باغ و بستان همیشه شاداب خواهد ماند. چنان که فردوسی به روشنی دریافته بود و اطمینان داشت بنیانی که برافراشته است طی قرنها از باد و باران آسیبی نخواهد دید که فرموده بود:
«پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»
و البته نباید گمان کنیم که تلاش دشمنان بزرگ این تمدن و این آیین و این مردم و این خاک، چون بریتانیا و آمریکا برای نابودی گنجینههایی ارزشمند چون گلستان و بوستان و دیوان حافظ و مثنوی مولوی و شاهنامه پایان یافته است.
آن دشمنان دانا در کنار برخی دوستان نادان همچنان مشغولند تا نسل جدید را به اشکال گوناگون و بهانههای مختلف از خواندن و فهمیدن این آثار دور کنند و از انس و آشنایی با این گنجها بازدارند و جلوی لذت بردن آنان از زیبایی و دلفریبی مفاهیم و مضامین و کلمات و عبارات را بگیرند.
یکی از فرزانگان فعال در عرصه فرهنگ می گفت: «سال پیش، قبل از شب یلدا، کتابی که برای آشنایی نسل جدید با حافظ نوشته و منتشر کرده بودیم به تنی چند از دوستانم دادم تا به جوانان و نوجوان پیرامون خود هدیه کنند. یکی دو روز بعد یکی از آنان مرا دید و تعریف کرد که؛ دیشب با خانواده در یک رستوران بودیم، بر سر میزی کنار ما خانوادهای با دو دختر نوجوان نشسته بودند. من برخاستم و با ادب از پدر ایشان پرسیدم: اجازه میدهید این کتاب را به دخترخانمهایتان هدیه بدهم؟ پدر کتاب را گرفت و نگاهی کرد و تا اسم حافظ را دید با ناراحتی و پرخاش پاسخ داد: نه، این هم از جماعت آخوندهاست»!
شاید ما از جهالت و نابخردی چنین کسی متعجب شویم و از حضور افرادی چون او که در اقلیت بسیار کم شمار جامعهاند چندان نگران نباشیم، اما حقیقت این است که هر چه میگذرد تلاش و کوشش بیامان دشمنان ما برای قطع کردن تعلق و رابطه نسل آینده با میراث گذشته بیشتر و ابزارهایشان قویتر میشود.
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «عجبا من جدّ هؤلاء فی باطلهم و فشلکم عن حقّکم، شگفتا که آنان در باطل خود چه قدر جدی هستند و شما در حق خود چه اندازه سست»!
از سویی آن دشمنان آگاه و هوشمند و از سوی دیگر این دوستان نادان و بیفهم چون دو لبه قیچی، کمر به قطع رابطه جوانان و نوجوانان ما با سرمایههای گرانقدر معنویشان بستهاند. اگر دوست داشته باشیم نسل آینده با زبان شیرین فارسی سخن بگوید، اگر بخواهیم هویت و ارزشهای فرهنگی خود را حفظ کند، اگر لازم بدانیم که در گسترهای به وسعت تاجیکستان و افغانستان و ایران و... یک ادبیات واحد و محور مشترک و پیوستگی مستمر و ناگسستنی را حفظ کنیم، باید گلستان و بوستان را بخوانیم و سعدیخوانی را ترویج کنیم.


به همین مناسبت، بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم محمّدرضا زائری، به اهمیت ترویج فرهنگ سعدیخوانی و آشنایی نسل جوان با آثار ارزشمند گلستان و بوستان پرداخته است.

برخی از دوستان متدین و مذهبی وقتی از فراخوان جایزه آگاهی یافتند با طعنه و کنایه به من اعتراض کردند که؛ «تو آخوندی و باید در این ماه مبارک مردم را به حفظ قرآن دعوت کنی»!
به ایشان گفتم: اولاً هر چیزی جای خود را دارد و ثانیاً مگر سراسر گلستان سعدی چیزی جز قرآن کریم است؟
چنان که بسیاری از بزرگان، مثنوی معنوی را قرآن منظوم و به تعبیر حضرت آیتالله خامنهای و چنان که خود مولوی فرموده است «اصولِ اصولِ اصولِ دین» دانستهاند.
گنجهای ارزشمند و ذخایر بینظیری چون گلستان و بوستان، سرشار از معارف قرآنی است و ترویج و معرفی آنان، جدای از تلاش برای تقویت فرهنگ دینی نیست.
چنان که سعدی بزرگ در گلستان، گذشته از فحوای کلی و مضامین عام که معارف دینی و مبانی عقیدتی و بنیانهای معرفتی است، در بسیاری موارد عیناً مضامین سخنان رسول خدا را تبدیل به شعر کرده است، از جمله این ابیات مشهور که تا سازمان ملل هم رسیده و در ایام فراگیری بلای کرونا، با اجرای درخشانی از ایران و گروه همنوازان از دهها کشور، هزاران هزار بار شنیده شده است:
"بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی"
عیناً ترجمه این روایت نورانی پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله است که در منابع اهل سنت آمده که فرمودند: «مثل المؤمنین فی توادهم وتعاطفهم و تراحمهم کمثل الجسد الواحد إذا اشتکى منه عضو تداعى له سائر الجسد بالسهر و الحمى»
از این رو هر کس به هر شکل و به هر وسیلهای چه به آوازی خوش یا قطعهای خوشنویسی یا عرضه تابلوفرش و اثری تجسمی یا ... برای تشویق دیگران به خواندن گلستان و بوستان کمک کند، در واقع کاری دینمدارانه کرده و قدمی برای ترویج معارف دینی برداشته است.
بیهوده نبود که استعمارگران بریتانیایی وقتی به نام کمپانی هند شرقی هندوستان را اشغال کردند، در نخستین قدم به مبارزه با زبان فارسی پرداختند و مشخصاً تعلیم و فراگیری گلستان سعدی را در مدارس این کشور ممنوع ساختند.
این حقیقت را بزرگان علمای ما به درستی دریافته بودند و به همین سبب معمولاً گلستان سعدی از نخستین کتابهایی بود که در مسیر تعلیم و آموزشهای اولیه دینی طلاب و بلکه عموم کودکان و نوجوانان قرار داشت.
اکنون که به صد سالگی تأسیس حوزه علمیه قم رسیدهایم ذکر خاطرهای از مرحوم آیتالله میرزا محمد علی اراکی (شیخ الفقها) رضواناللهعلیه جا دارد که وقتی عدهای از فضلا و طلاب در اواخر عمر شریفشان به محضر ایشان رسیده و از ایشان تقاضای موعظهای کرده بودند، آن فقیه بزرگ و عالم والا، بعد از قدری تأمل و سکوت، شروع کرده بودند به خواندن دیباچه گلستان سعدی؛ «منت خدای را عزّوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت...» و پس از آن دیگر هیچ نگفته بودند، یعنی همین گلستان سعدی بالاترین و مهمترین موعظه است!
مرحوم دکتر محمود بروجردی، داماد بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی نیز از قول مرحوم امام نقل کردهاند کهایشان فرموده بودند: «کسی که بوستان نخوانده، هیچ نمی داند»!
و لطف این گونه توجهها از آن روست که سعدی یک عالم و شاعر و حکیم سنی مذهب است و در حوزه بزرگ شیعه چنین ارج و قربی دارد، و نه تنها حوزه علمیه قم بلکه در حوزه نجف و عراق نیز برخی از بزرگان علما به جایگاه او توجه و دقت دارند؛ چنان که وقتی جایزه گلستان را اعلام کردیم، از بیت یکی از علمای بزرگ نجف اشرف، هدیهای برای مشارکت در جوایز مسابقه محبت کردند و من بسیار خوشوقت و در عین حال متعجب بودم که عالمی در آن موقعیت فقهی و علمی مبلغی برای جایزه گلستان اختصاص دهند.
اما گلستان و بوستان، گذشته از آن که میراث غنی معرفتی ماست، ستون استوار زبان فارسی است و اگر بخواهیم حقی که او بر گردن همه ما دارد ادا کنیم، باید همه برای بهرهمند شدن نسلهای آینده از میراث ادبی و اخلاقی او بکوشیم.
کمترین حقی که او بر یکایک ما دارد، سهم او در زیبایی و لطافت زبان فارسی است که امروز به آن سخن میگوییم و میخوانیم و مینویسیم.
واژهپردازی سعدی و همه کلمات و عبارتها و ترکیبهایی که او بر اساس گویش روان و سره فارسی دیرین ساخته و پرداخته، ساختار کلان زبان امروز ما را شکل میدهد و از این رو میتوان دو تعریف و ستایش داشت. یک این که چنان هنرمند و باهوش بوده که چند قرن پیش به زبان ما سخن گفته است و دوم این که چنان قوی و قدرتمند بوده که بعد از قرنها هنوز سیطره و چیرگی او بر این زبان پایدار است و همه ما همچنان به زبانی سخن میگوییم و مینویسیم که سعدی ساخته است.
اگر بهاین زبان زیبا و این سخن شیرین افتخار میکنیم و میبالیم و از آن لذت میبریم، باید برای ماندگاری و حفظ و تقویت آن قدمی برداریم و سهمی داشته باشیم. مهمتر از آن، هویت ایرانی و پارسی ما همه به او وابسته و مدیون است. در طول قرنها، ستونهای استواری چون گلستان و بوستان، بنیان قلعهی عظیم ایران بزرگ را بر پای نگه داشتهاند و هویت ایرانی ما را حفظ کردهاند و علیرغم همه تفاوتها و اختلافها و تمایزهای طبیعی، سفرهای یگانه بودهاند که ما و نیاکان ما نسل در پی نسل بر سر آن نشسته و از آن شهد و شیرینی خوردهایم.
رهبر انقلاب از دیرباز بهاین جایگاه و مکانت ارجمند جناب سعدی توجه داشتهاند؛ ایشان در سال ١٣٦٣ و زمان ریاست جمهوریشان چنین فرمودند: «در این دوران که انقلاب مبارک اسلامی، پهنه زندگی ما مردم ایران زمین را قلمرو ارزشهای اسلامی ساخته، و حکمت و معرفت را در جایگاه شایسته خود نشانیده، به جاست که ذکر جمیل سعدی بر زبان ارزشگزاران آن ارزشها و یاد او در خاطر رهروان آن وادیها مکرر و مؤکّد گردد.»
و در ادامه افزودند: «بی شک سعدی یکی از پایههای بنای استوار ادب پارسی و محصول شعر و نثر و تشکیلدهنده یکی از برازندهترین اندامهای پیکره شکوهمند فرهنگ کنونی ماست؛ پند سعدی که مایه گرفته از معارف قرآن و حدیث است همواره نقش زرین خاطر پندآموزان و زبان فصیح و صریح او، رازگشای گنجینههای معانی برای دلهای جوینده و مشتاق بوده است. و امروز مانند همیشه عزیزترین هدیه احباب سخن و ارباب خرد را میتوان در بدایع طیبات دیوان او و زیباترین گلهای اندیشه بشری را در گلستان مصفای نظم و نثر او جست و یافت.»
ایشان در سالهای اخیر نیز گاهوبیگاه به این موضوع اشاره کردهاند: «سعدی شیرازی با بوستان و گلستانش نه تنها از نظر اخلاقی بر جامعه ایرانی از همان زمان تا امروز تأثیر گذاشته است، بلکه او را شاید بتوان نخستین معلم هر ایرانی در یادگیری و درک شیرینی زبان فارسی دانست.»
رهبر انقلاب در مناسبتهای گوناگون از جمله دیدار سالانه خود با شاعران و اهل ادب در ماه مبارک رمضان نیز بارها به اهمیت توجه به سعدیخوانی اشاره کرده و از جمله در دیدار امسال بهاین موضوع تصریح و تاکید داشتند.
از سوی دیگر سعدی چراغ روشن افتخار و سربلندی فرهنگ ایرانی در عرصه بینالمللی نیز هست و شاهکارهای ادبی او به عنوان برترین نمونههای تغزل و ادب بشری به شمار میآید. محبوبیت و شهرت سعدی تا جایی بود که پنجمین رئیس جمهور جمهوری سوم فرانسه، سعدی نام داشت. مرحوم دکتر جواد حدیدی شرح دادهاند که چگونه علاقه پدربزرگ ماری فرانسوا سعدی کارنو باعث این نام گذاری شده است.
در داخل کشور نیز علیرغم همه اختلافها و تفاوتهای طبیعی سیاسی و فکری و اعتقادی و نسلی، همچنان سعدی بزرگ یکی از نقاط اشتراک و محورهای وحدت ملی است که طیفهای گوناگون مردم را به هم پیوند میدهد و عارف و عامی و مؤمن و ملحد، هر کدام به زبان و حال و دریافت و احساس خود با او همنوا و همدل میشوند.
اکنون از تدوین گلستان سعدی صدها سال گذشته است اما نه تنها از طراوت و تازگی و جذابیت و زیبایی آن چیزی کم نشده است، بلکه هرچه میگذرد، دلپذیرتر و فریباتر و مؤثرتر و فراگیرتر میشود.
و شگفت اینجاست که گویی سعدی خود به درستی میدانست که این باغ و بستان همیشه شاداب خواهد ماند. چنان که فردوسی به روشنی دریافته بود و اطمینان داشت بنیانی که برافراشته است طی قرنها از باد و باران آسیبی نخواهد دید که فرموده بود:
«پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»
و البته نباید گمان کنیم که تلاش دشمنان بزرگ این تمدن و این آیین و این مردم و این خاک، چون بریتانیا و آمریکا برای نابودی گنجینههایی ارزشمند چون گلستان و بوستان و دیوان حافظ و مثنوی مولوی و شاهنامه پایان یافته است.
آن دشمنان دانا در کنار برخی دوستان نادان همچنان مشغولند تا نسل جدید را به اشکال گوناگون و بهانههای مختلف از خواندن و فهمیدن این آثار دور کنند و از انس و آشنایی با این گنجها بازدارند و جلوی لذت بردن آنان از زیبایی و دلفریبی مفاهیم و مضامین و کلمات و عبارات را بگیرند.
یکی از فرزانگان فعال در عرصه فرهنگ می گفت: «سال پیش، قبل از شب یلدا، کتابی که برای آشنایی نسل جدید با حافظ نوشته و منتشر کرده بودیم به تنی چند از دوستانم دادم تا به جوانان و نوجوان پیرامون خود هدیه کنند. یکی دو روز بعد یکی از آنان مرا دید و تعریف کرد که؛ دیشب با خانواده در یک رستوران بودیم، بر سر میزی کنار ما خانوادهای با دو دختر نوجوان نشسته بودند. من برخاستم و با ادب از پدر ایشان پرسیدم: اجازه میدهید این کتاب را به دخترخانمهایتان هدیه بدهم؟ پدر کتاب را گرفت و نگاهی کرد و تا اسم حافظ را دید با ناراحتی و پرخاش پاسخ داد: نه، این هم از جماعت آخوندهاست»!
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «عجبا من جدّ هؤلاء فی باطلهم و فشلکم عن حقّکم، شگفتا که آنان در باطل خود چه قدر جدی هستند و شما در حق خود چه اندازه سست»!
از سویی آن دشمنان آگاه و هوشمند و از سوی دیگر این دوستان نادان و بیفهم چون دو لبه قیچی، کمر به قطع رابطه جوانان و نوجوانان ما با سرمایههای گرانقدر معنویشان بستهاند. اگر دوست داشته باشیم نسل آینده با زبان شیرین فارسی سخن بگوید، اگر بخواهیم هویت و ارزشهای فرهنگی خود را حفظ کند، اگر لازم بدانیم که در گسترهای به وسعت تاجیکستان و افغانستان و ایران و... یک ادبیات واحد و محور مشترک و پیوستگی مستمر و ناگسستنی را حفظ کنیم، باید گلستان و بوستان را بخوانیم و سعدیخوانی را ترویج کنیم.