ماجرای بشقاب پودینگ شکلات و وانیلی که برادرها آوردند

حوالی نیمه شب یکی از برادر‌ها برای هر کدام‌مان یک بشقاب پودینگ شکلات و وانیل آورد کمی از آن را خوردیم و روی صندلی‌هایمان جابه جا شدیم. صندلی‌ها سفت بودند و هیچ وسیله‌ی گرمایشی وجود نداشت. با خودم گفتم به خانه رفتن فکر نکن. به از دست دادن جرئت فکر نکن. قرار است کشیش را ببینی و فرصت نیایش داشته باشی. بالاخره ساعت یک و نیم صبح گفتند که نوبت ماست.

  ۱۴۰۳/۰۷/۱۰     0    34.1k   زمان مطالعه: 1 دقیقه
ماجرای بشقاب پودینگ شکلات و وانیلی که برادرها آوردند

به گزارش سهندخبر به نقل از ، حوالی نیمه شب یکی از برادر‌ها برای هر کدام‌مان یک بشقاب پودینگ شکلات و وانیل آورد کمی از آن را خوردیم و روی صندلی‌هایمان جابه جا شدیم. صندلی‌ها سفت بودند و هیچ وسیله‌ی گرمایشی وجود نداشت. با خودم گفتم به خانه رفتن فکر نکن. به از دست دادن جرئت فکر نکن. قرار است کشیش را ببینی و فرصت نیایش داشته باشی. بالاخره ساعت یک و نیم صبح گفتند که نوبت ماست.

شناسه خبر: 78985374
مرتضی شاهدی فر مدیر مسئول و صاحب امتیاز پایگاه سهند خبر